معنی صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع ,, معنی صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع پ, معنی wbاdاtتاbj ]dxsj;dj، srmz fاwbاd sj;dj، o/gi lcbj، sj;djاtتاbj، ;d[ lcbj، bsت /ا]i abj ljbibcoت، cdai(bjbاj)، تisd;اc، fdo mfj lmتاirb، osتi mlmtتi، اx /ا bcاkbi، fcdbj، rzu ,, معنی اصطلاح صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع ,, معادل صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع ,, صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع , چی میشه؟, صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع , یعنی چی؟, صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع , synonym, صدایافتادن چیزسنگین، سقوط باصدای سنگین، خپله کردن، سنگینافتادن، گیج کردن، دست پاچه شدن کندهدرخت، ریشه(دندان)، تهسیگار، بیخ وبن کوتاهقد، خسته وکوفته، از پا درامده، بریدن، قطع , definition,